تم کده

Lilypie - Personal pictureLilypie Second Birthday tickers Lilypie Kids Birthday tickersLilypie - Personal picture

سخن شیرین

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

من «ایلیا» ملقب به «ایلی بلا» هستم.ساعت هشت و نیم صبح روز پنجشنبه سی ام تیرماه نود، بیمارستان سجاد تهران را با قدوم خودم منور کردم... مثل شیر قوی هستم،شیر دوست دارم،دستامم زیر شیر میشورم...
من هم «وانیا» ملقب به «دخمل طلا»، آبجی ایلی بلا هستم.ساعت هشت و پنجاه دقیقۀ صبح روز چهارشنبه بیست و ششم آذرماه نود و سه، برگ زرین دیگری بر بیمارستان سجاد افزودم...

کد آهنگ

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ اسفند ۹۵، ۲۳:۳۵ - Dina
    Good omg
نویسندگان

خیلی وقت است سرم شلوغ شده و اصلا به هیچ کاری نمی رسم یکی از کارهایی که کمتر فرصت می کنم انجام بدم به روز کردن وبلاگ پسرکم است و خیلی از این بابت ناراحتم. چون جدیدا ایلی جون با گذشت هر روز یک کار جدید یاد می گیره و نسبت به روز قبلش متفاوت تر می شه دوست دارم تمام این لحظات شیرین رو ثبت کنم دوست دارم پسرم وقتی بزرگ شد بدونه که با کارهای جالبی که می کنه چقدر زندگی ما رو متفاوت کرده و اصلا نمی تونم تصور کنم چهارسال اول زندگیمون که ایلیا نبود چه جوری می گذشت و خونه چقدر سوت و کور بود. حالا ایلیا داره بزرگ و بزرگتر می شه و زندگی ما با حضورش رنگین تر اینم چندتا عکس از این روزای ایلیا. توی اردیبهشت ماه رفته بودیم شهربازی هایپراستار ولی خیلی خوشش نیومد بیشتر ترجیح می داد از دور نظاره گر باشه تنها چیزی که خیلی توجهش رو جلب کرد رانندگی بود (چون ایلی جون عاشق قان قان است دیگه)، توی تعطیلات خرداد هم یه بار پارک پرواز رفتیم که ایلیا خیلی خوشش اومد و کلی ذوق می کرد روز بعدش هم رفتیم باغ که ایلیا تمام مدت داشت خاک بازی می کرد اما خیلی بهش سخت نگرفتم که بهش خوش بگذرد.
ایلیا داره با کارهای شیرینی که انجام می ده روزهای خوبی را برای ما رقم می زنه و خاطرات خوبی به یادگار می گذاره خدایا خودت پشت و پناهش باش.

  • مامان

روز تولد حضرت علی تنها روز پدر نیست

 روز بزرگداشت مقام مردانگی و انسانیته

 اون گنجی یه که هر کسی نمی تونه دارای اون باشه

روز موجودی با محبت به نام پدر ...

که خوشبختانه یکی از بهترین هاش نصیب ایلیای من شده پسرک من با داشتن چنین پدر خوبی خوشبخت ترین پسر دنیاست. همیشه آرزو می کنم کاش وقتی ایلیا بزرگ شد بتونه پسری مثل پدرش برای ما باشه.

به قول شاعر:

نمک بر زخم من شیرین تر از خواب سحر گردد ، جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد

 

روز پدر به همه باباهای مهربون مبارک

 

  • مامان
  • بابا

من و ایلیش و ماماش تو هفتۀ اول سال نو  که تو هوای بیست ماهگی پسر بود رفتیم آتلیه تا از پسرکم عکس بگیریم.جای شما خالی ... یک ساعت و نیم که ما تو آتلیه بودیم از بس پسرک ورجه و وورجه کرد من حدود یک کیلو و نیم وزن کم کردم!

خدا نصیب شما هم بکنه!

 

حالا در ادامۀ مطلب عکسهای پسر گلم رو میتونید ببینید:

  • بابا

پرنده کوچک خوشبختی من  در پایان نوزده ماهگی اش دیگه خیلی از کارها رو می تونه انجام بده و برای خودش یک فرد مستقل شده  این دو تا دندون نیشش هم که جونه زده در بیاد پسرک من 18 تا دندون داره.  دیگه دایره کلماتش هم تکمیل تر شده و هر چی که بگی سریع بیان می کنه،  یه روز خاله الهام داشت یه چیزی تعریف می کرد گفت هوهو چی چی از فرداش ایلیا که با ماشین هاش بازی می کنه می گه هوهو چی چی

 

 

  • مامان

امسال سیزده به در با خانواده مامان طاهره، عمو محمود، خاله الهام و خاله مریم رفته بودیم باغ، جای همگی خالی خیلی خوش گذشت. ایلیا هم هر کاری از دستش بر می آمد انجام داد و از هیچ شیطنتی دریغ نکرد. اینم چند تا عکس از اون روز خوب ...

سیزده به در

  • مامان

برایت چه بخواهم زخدا؟!


بهتر از اینکه خودش پنجره باز اتاقت باشد 
                              عشق محتاج نگاهت باشد 
                                          خلق لبریز دعایت باشد
                                                       و
                                                          دلت تا به ابد وصل خدایی باشد
                                                                              "که همین نزدیکیست"


                                                        نوروز مبارک 

                          

  • مامان

امسال پسرکم تمام مدت در خانه تکانی عید مشارکت داشت ناگفته پیداست که این مشارکت کلی کار ما رو به تعویق می انداخت و باعث کندی کار می شد اما کاری نمی شد کرد پسره دیگه

  • مامان

بچه دار شدن تصمیم خطیری ست با این تصمیم می گذارید قلب تان تا ابد جایی در بیرون و دور و بر تن تان به سر برد.

"الیزابت استون"

  • مامان

امسال دومین سالی است که پسرک من چهارشنبه سوری در جمع ماست. از قبل کلی نگران بودم احساس می کردم که ایلیا از صدای ترقه بترسد اما اصلا فکر نمی کردم که پسرک من یه شیرمرد است و صدای ترقه حتی اون رو یک سانتی متر از جایی که ایستاده جابه جا نمی کنه. خدا رو شکر چهارشنبه سوری امسال هم به خیر گذشت.

چهارشنبه سوری

  • مامان