16 شهریور امسال با خانواده خاله الها رفتیم تالش روستای قرق. با توجه به اینکه ویلامون خیلی به ساحل نزدیک بود به ایلیا خیلی خوش گذشت و مدام توی آب بود. یکی از جاذبه های توریستی شهر تالش سورتمه بود اولش ایلیا می ترسید ولی بعدش که سوار شد خوشش اومد و توی اون چند روزی که اونجا بودیم دوبار رفتیم سورتمه هر بار هم ایلیا دو بار سوار شد. وانیا هم اولش از آب می ترسید ولی وقتی یک کم ماسه بازی کرد خوشش اومد دل از آب نمی کند ولی همچنان دخملم از خانومی سر زبون همه است و همه جا نشون می ده که خیلی دخمل خوبیه.
- ۱ نظر
- ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۵








موقع رفت حدود ساعت 3:30 فرودگاه بودیم من که از دیدن اون همه آدم به وجد اومده بودم کلی بالا و پایین پریدم و ذوق کردم ولی به صورت کاملا اتفاقی موقع پرواز خوابم برد و یه ذره آرامش برقرار شد
در بدو ورود به هتل هم شیطنت رو شروع کردم چشمتون روز بد نبینه هر بار که خرید یا برای دیدن جاهای دیدنی می رفتیم دیگه از بس بدوبدو می کردم توان برای مامان و بابام نمانده بود مدام هم می خواستم حرف حرف من باشه یعنی کسی من رو بغل نکنه دستم رو هم نگیرند منم تا می توانم بدوم و برم داخل جمعیت 