تم کده

Lilypie - Personal pictureLilypie Second Birthday tickers Lilypie Kids Birthday tickersLilypie - Personal picture

وانیا :: سخن شیرین

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

من «ایلیا» ملقب به «ایلی بلا» هستم.ساعت هشت و نیم صبح روز پنجشنبه سی ام تیرماه نود، بیمارستان سجاد تهران را با قدوم خودم منور کردم... مثل شیر قوی هستم،شیر دوست دارم،دستامم زیر شیر میشورم...
من هم «وانیا» ملقب به «دخمل طلا»، آبجی ایلی بلا هستم.ساعت هشت و پنجاه دقیقۀ صبح روز چهارشنبه بیست و ششم آذرماه نود و سه، برگ زرین دیگری بر بیمارستان سجاد افزودم...

کد آهنگ

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ اسفند ۹۵، ۲۳:۳۵ - Dina
    Good omg
نویسندگان

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وانیا» ثبت شده است

هفت سین دوستی تقدیم شما دوستای گلم:
اول : سایه خدا
دوم : سفیدی بخت
سوم : سلامتی همه
چهارم: سیب سرخی برای دلها
پنجم: سعادت و خوشبختی
ششم : سکه های حلال
وهفتم: سر سبزی زندگی

  • بابا

16 شهریور امسال با خانواده خاله الها رفتیم تالش روستای قرق. با توجه به اینکه ویلامون خیلی به ساحل نزدیک بود به ایلیا خیلی خوش گذشت و مدام توی آب بود. یکی از جاذبه های توریستی شهر تالش سورتمه بود اولش ایلیا می ترسید ولی بعدش که سوار شد خوشش اومد و توی اون چند روزی که اونجا بودیم دوبار رفتیم سورتمه هر بار هم ایلیا دو بار سوار شد. وانیا هم اولش از آب می ترسید ولی وقتی یک کم ماسه بازی کرد خوشش اومد دل از آب نمی کند ولی همچنان دخملم از خانومی سر زبون همه است و همه جا نشون می ده که خیلی دخمل خوبیه. 

  • مامان

اردیبهشت ماه 1394 هجری خورشیدی

رجب المرجب 1436 هجری قمری

می 2015 میلادی

  • بابا

خیلی سعی می کنم این روزها به ایلیا سخت نگذره خیلی دل به دلش می دم با اینکه وانیا خیلی به من احتیاج داره می ذارمش خونه مامان طاهر و با ایلیا می ریم پارک، باباش شب ها باهاش خیلی بازی می کنه و .... پسر گلم هم با این که هنوز خیلی کوچیکه سعی می کنه همیشه مردونه برخورد کنه ایلیا جونم خواهرش رو بغل می کنه، می بوسه، نوازش می کنه ولی همه ناراحتی هاش رو با مامانش قسمت می کنه 

  • مامان

روزی که برای تولد دختر گلم به بیمارستان رفتیم از صبح زود ایلیا جونم هم بیدار بود تا ما رو برای رفتن به بیمارستان همراهی کنه با اینکه قرار بود ساعت 7 بیمارستان باشیم و صبح زود باید آماده رفتن می شدیم گل پسرم راحت از خواب بیدار شد. همراه بابایی، ایلی جون و مامان طاهره رفتیم بیمارستان تا آخرین لحظات ایلیا کنارم بود و مدام می گفت "مان جون نی نی چه جوری می خواد از دلت بیاد بیرون؟" "مان جون پس کی نی نی از دلت می یاد بیرون؟" و ... تا این که سرانجام دخترک من ساعت 8:40 دقیقه صبح چشم به دنیا گشود 

  • مامان

بیست و ششم آذر ماه نود و سه خداوند باز هم ما را مورد لطف خود قرارداد و فرشته ای دیگر را زمینی کرد تا زندگی ما با حضور فرشتگان زمینی مان رنگ و بوی دیگری بگیرد. این بار پروردگار خوبم دختری به ما هدیه کرد تا با وجود ایلیای عزیزم بتوانیم مهر هر دو فرشته را در قلبمان احساس کنیم. ایلیا و وانیای عزیزم همیشه دوستتان داریم با عشق

  • مامان

سلام سلام زمستون

نداری برف و بارون؟

به جای برف و بارون

سرما داری برامون؟

کاشکی که آسمونو

ابری کنی بباره

برف سفید و زیبا

روی زمین بذاره

امسال هم ایلی بلا برای دوستای گلش عیدی داره ولی امسال....

دیگه تنها نیست...با آبجی کوچولوش پیشاپیش سال نو رو به همه تبریک میگه

زمستونتون پر برکت، سال جدید مبارک...

سالنمای سال 1394 هجری خورشیدی:

سالنمای 1394

"برای دانلود تقویم در اندازۀ واقعی کلیک کنید"

"برای دانلود تقویم به صورت جداگانه برای هر ماه و با پس زمینه مناظر زیبا اینجا را کلیک کنید"

برف میاد از  آسمون تا که زمین سفید بشه

رو لبا خنده بیاد دلها  پر از امید بشه

چشمه ها ، رودخونه ها پرآب بشه روون بشه

وقتی میاد بهار ما، زمین ما جوون بشه

گلای رنگ و وارنگ از دل خاک بیرون بیاد

شاپرک  پربکشه به سوی گل روون بشه

  • بابا

بعضی وقتا دلت می خواد بخندی...

بعضی وقتا دلت می خواد گریه کنی...

بعضی وقتا نمی دونی می خوای بخندی یا گریه کنی...!

خنده و گریه ایلیا

روی تصویر کلیک کنید

  • بابا