تم کده

Lilypie - Personal pictureLilypie Second Birthday tickers Lilypie Kids Birthday tickersLilypie - Personal picture

سخن شیرین

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

من «ایلیا» ملقب به «ایلی بلا» هستم.ساعت هشت و نیم صبح روز پنجشنبه سی ام تیرماه نود، بیمارستان سجاد تهران را با قدوم خودم منور کردم... مثل شیر قوی هستم،شیر دوست دارم،دستامم زیر شیر میشورم...
من هم «وانیا» ملقب به «دخمل طلا»، آبجی ایلی بلا هستم.ساعت هشت و پنجاه دقیقۀ صبح روز چهارشنبه بیست و ششم آذرماه نود و سه، برگ زرین دیگری بر بیمارستان سجاد افزودم...

کد آهنگ

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ اسفند ۹۵، ۲۳:۳۵ - Dina
    Good omg
نویسندگان

زن در کودکی درهای بهشت را به روی پدرش می گشاید
در جوانی دین شوهرش را کامل می کند
و هنگامی که مادر می شود:
بهشت زیر پای اوست

مامان خوبم از روزی که ایلیا دنیا اومده داره برای اون هم مادری می کنه. مامان عزیزم واژه ها را گم کرده ام و نمی دونم چگونه با بازی کلمات قدردانی خودم رو ابراز کنم اما این رو می دونم که لایق بهترین هایی چون خداوند بهشتش را ارزانی قدومت کرد 
روز زن و از همه مهمتر روز مادر رو به همه خانوم ها و مادرهای گل از جمله مامان خوب خودم تبریک می گم و  از خداوند بزرگ می خوام که سایه همه این عزیزان سال های سال بر سرمون مستدام باشه تا بتونیم از برکت حضورشون استفاده کنیم و هر روز بر دستان پر مهرشان بوسه بزنیم و البته روح همه عزیزانی که در بین ما نیستند شاد، که باشند و نباشند مهرشان در دل ها جاریست. روز مادر مبارک

  • مامان

از قبل از عید تصمیم داشتم ایلی جونم رو از پوشک بگیرم اما خودش تنبلی می کرد و تا جیشش رو می کرد می گفت مامان جیش کردم !!!!!!!!
اما از اونجایی پسرکم عاشق تبلت است، عیدی یک عدد تبلت عیدی گرفت و کلی به خاطر داشتنش خوشحالی کرد و به خودش (و البته ما) بالید که "منم مث بشه ها تبلت دارم" بله این روزا کلمه "بشه ها" (بچه ها) شده ورد زبون ایلی جون و هر چیزی که می خواد از زبون بشه ها می گه تازه گاهی اوقات با اونها داستان سرایی هم می کنه... از اصل مطلب دور نشیم این تبلت که خدا پدر و مادر طراح و سازنده اون رو بیامرزه شد کمک ما برای خداحافظی با پمپرز
یه روز که ایلیا بازهم ما رو شرمنده کرد و پمپرز رو بله ... بهش گفتم ایلی جون تبلتت هوشمنده اگه هر وقت پمپرزت رو خیس کنی تبلت خاموش می شه و تا جیش بعدی که توی دستشویی کنی روشن نمی شه اولش ایلی جون ناراحت نشد و گفت عیب نداره با گوشی خودت بازی می کنم اما من کاملا خبیثانه گفتم گوشی مامان هم نمی شه فقط تبلت خودت پس مواظب باش پمپرزت خیس نشه... یکی دو بار پمپرز خیس شد و تبلت هوشمند هم خاموش اما بعد از اون به خاطر عشق به تبلت ایلیا جیشش رو گفت و از روز 23 فروردین رسما با پمپرز خداحافظی کرد . آفرین پسر گلم که اینبار هم مثل همیشه آقا بودی و باعث شدی بازهم بهت افتخار کنم
ههههههههههوووووووووووررررررررررررررررااااااااااااااااااااااا


 اولین عکس بعد از حمام و بدون پمپرز ایلیا در مراسم وداع با پمپرز


  • مامان

سیزده به در امسال همراه با خانواده مامان طاهره، خاله الهام و خاله مریم رفتیم به ده سنگان جای همگی خالی به ایلیا که خیلی خوش گذشت تا عصر که توی باغ بودیم کلی با بچه ها بدو بدو کرد

  • مامان

دلت شاد و لبت خندان بماند             برایت عمر جاویدان بماند
خدا را می دهم سوگند بر عشق       هر آن خواهی برایت آن بماند
           به پایت ثروتی افزون بریزد        که چشم دشمنت حیران بماند
تنت سالم سرایت سبز باشد          برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد            چراغ خانه ات تابان بماند

پسرکم سال 92 گذشت و البته که با حضور زیبایت گرم و زیبا بود. اسب سال 93 خرامان خرامان در حال حرکت است امیدوارم همواره سوار بر اسب سفید آرزوهایت باشی، پسرکم بهاری دیگر از راه رسید امیدوارم همیشه زندگیت بهاری باشد، پسرکم گلها شکوفا شدند و زندگی سرسبز شد امیدوارم همیشه درخت زندگیت پر بار باشد.

امیدوارم امسال سال خوبی برای همه عزیزان باشه عید همگی مبارک

  • مامان

دستانم آنقدر بزرگ نیست که چرخ دنیا را به کامت بچرخانم اما یکی هست که بر همه چیز تواناست. تو را با تمام خوبی هایت به او می سپارم.
عزیزم امیدم عشقم سالهای خوبی برایت آرزو دارم امیدوارم سال خوبی داشته باشی و سال جدید هم مثل سالهای قبل خاطره ساز زیبایی ها باشی.

پیشایش سال نو بر همگی مبارک

  • مامان

دستت را به من بده از آتش بگذریم

آنان که سوختند همه تنها بودند

  • مامان

امسال دیگه ایلیا معنی تولد، شمع و کیک رو می فهمید و از رسیدن تولدش کلی خوشحال شد تا یک هفته برای خودش دست می زد و می رقصید و به قول خوش "تللد ایلیا" رو جشن می گرفت
بعد از دو سالگی کمی از شیطنت ایلی جون من کمتر شد و عاقلانه تر با مسائل برخورد می کرد اشکال هندسی رو می شناخت و در مورد هر چیزی که می دید سوال می کرد "این شیه؟"
پسرک من عاشق پستونک بود و با هر سختی بود مهر ماه پستونک رو ازش گرفتم اما همچنان در گرفتن mapy مشکل داریم .

 پسر عزیزم عاشق حمام رفتن است بس که تمیز و نازنین است، توی میوه ها قبلا عاشق لیمو شیرین و نارنگی بود اما الان به سیب علاقه نشان می ده ولی همچنان به هندوانه ارادت خاصی داره. از بین غذاها به برنج و سوپ و آش ها علاقه بیشتری داره اما غذاهای نونی رو اصلا دوست نداره. یکی از مواردی که ایلیارو زبانزد کرد "شرا" گفتنش بود که هر جمله ای که می شنید آخرش می گفت "شرا" و این "شرا" گفتن ها ادامه داشت تا خود پسرکم خسته بشه ...
یکی از کارهای خوبی که ایلیا خوب یاد گرفته معذرت خواهی کردن است که بعد ا ز هر کار اشتباهی سریع معذرت خواهی می کنه جدیدا هم یاد گرفته بعد از معذرت خواهی دست می اندازه گردن من تند تند می بوسه و می گه ببخشید "مامان جون عزیزم".
اوایل امسال ایلیا من رو مناژ و محمد رو باباش صدا می کرد اما الان به من می گه مامان جون به باباش هم می گه باباجون ... پسرک خوش رقص من بعد از شنیدن هر خبرخوشی شروع به شادی و رقصیدن می کنه. بعد از عبور از 30 ماهگی حرف زدن قند عسل بهتر شد و دایره کلماتش کامل تر از قبل شد و الان دیگه کامل حرف می زنه ابراز محبت می کنه و عشق می ورزه.
ایلیا موقع خوابیدن هیج چیزی نمی خواد به یک عدد "لپ" بله فقط یک عدد لپ که ایلیا موقع خوابیدن ناز کنه دستای قشنگش رو روش بذاره و مثل فرشته ها بخوابه

یکی از روزمره گی های این روزهامون بازی ایلیا با عسل است که هر روز تا می رسیم خونه می گه "مامان جون زنگ بزن عسل بیاد خونمون بازی کنیم آخه من عسل رو خیلی دوست دارم". جدیدا هم به دیدن کارتون علاقه پیدا کرده و ما هر روز کارتون تام و جری و پلنگ صورتی نگاه می کنیم وقتی هم که از دیدن اینها سیر بشه پرشین تون همراه همیشگی ماست. با گذر از هر روز تغییرات عزیز دل من محسوس تر می شه و بیشتر احساس خوشبختی می کنم که ما ایلیارو داریم. خدایا شکرت که امسال با شیرین کاری های پسرم شیرین گذشت.

از حالا که داریم با ایلیا خونه رو تمیز می کنیم و راجع به اومدن عید باهم صحبت می کنیم احساس می کنم امسال پسرکم معنی عید رو بهتر بفهمه و از دید و بازدید عید و سفره هفت سین بیشتر خوشش بیاد. پسرک نازنینم از موقعی که آمدی سال های خوبی رو برای ما رقم زدی امیدوارم امسال هم سال خوبی پیش رو داشته باشی 

  • مامان

پسرکم ننه سرما کم کم داره کوله بارش رو جمع می کنه و عمو نوروز دوباره بهار و شادی رو با خودش می یاره یادت باشه زندگی کوتاهه، صادقانه عاشق باش، خالصانه رفتار کن و بدون کنترل بخند.
نازنینم سومین بهار با تو بودن در راه است و این سومین سالی است که با تو همه زندگی ما بهاری شده مثل درختان شکوفا باش و هیچگاه امید به زندگی را از دست نده آمدن زمستان و بهار نشانی از پروردگار بزرگ است چرا همان کس که می میراند همان کس می رویاند زنده باش و زندگی کن که لبخند زیبایت دنیایی را زیبا می کند.

زندگی زیباست ای زیبا پسند               زنده اندیشان به زیبایی رسند
     آنقدر زیباست این بی بازگشت              کز برایش می توان از جان گذشت

  • مامان

بعد از مدتها اواسط بهمن ماه تهران هوای 8-7 درجه زیر صفر را تجربه کرد، هوای تهران از آلودگی وحشتناک ماههای اخیر نجات پیدا کرد و برف و سرما میهمان خونه هامون شد ایلیا که تازه می فهمید برف چیه اولش فکر می کرد همه جا رو کف گرفته و مدام می گفت "مامان شرا همه جا کفه؟" هر چی من می گفتم برفه می گفت "نه ببین شبیه کفه!!!" دیگه یه روز که زودتر از سر کار برگشتم بااینکه برف نسبت به روزهای پیش کمتر شده بود اما باز از هیچی که بهتر بود... با پسر گلم رفتیم پشت بام برف بازی که در همین حین دوستش عسل هم به ما پیوست و یک برف بازی حسابی کردیم به بچه ها که خیلی خوش گذشت و من هم از شادی پسرکم کلی روحیه ام عوض شد بعد هم ایلیا یه شلغم حسابی خورد، بعدش یه دوش آب گرم و برای اولین بار شب ساعت 9 بیهوش شد

  • مامان

خداوندا عزیزم را تو یاری کن
پناهش باش و در حقش تو کاری کن
الهی هرچه میخواهد نصیبش کن
خدایا بر لبش لبخند جاری کن

شیرین کاری

  • مامان