تم کده

Lilypie - Personal pictureLilypie Second Birthday tickers Lilypie Kids Birthday tickersLilypie - Personal picture

ایلیا و شیرین کاری هاش :: سخن شیرین

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

من «ایلیا» ملقب به «ایلی بلا» هستم.ساعت هشت و نیم صبح روز پنجشنبه سی ام تیرماه نود، بیمارستان سجاد تهران را با قدوم خودم منور کردم... مثل شیر قوی هستم،شیر دوست دارم،دستامم زیر شیر میشورم...
من هم «وانیا» ملقب به «دخمل طلا»، آبجی ایلی بلا هستم.ساعت هشت و پنجاه دقیقۀ صبح روز چهارشنبه بیست و ششم آذرماه نود و سه، برگ زرین دیگری بر بیمارستان سجاد افزودم...

کد آهنگ

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ اسفند ۹۵، ۲۳:۳۵ - Dina
    Good omg
نویسندگان
چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۴۴ ق.ظ

ایلیا و شیرین کاری هاش

خداوندا عزیزم را تو یاری کن
پناهش باش و در حقش تو کاری کن
الهی هرچه میخواهد نصیبش کن
خدایا بر لبش لبخند جاری کن

شیرین کاری

هشتم بهمن نود و دو اولین باری بود که توانستم پسرک گلم رو تنها بگذارم ماجرا از این قراره الان یه مدتی است که ایلیا از خونه بازی و کتاب خوندن گذشته و به cd کارتون نگاه کردن روی آورده یکی از cd های مورد علاقش تام و جری هستش که من از ساعتی که می رسم تا ساعتی که می خواهیم بخواهیم حدود 4 الی 5 بار باید یک cd رو نگاه کنیم از قضا اون روز هم ایلیا با شوق و ذوق فراوان که انگار بار اول است داره این cd رو نگاه میکنه داشت تام و جری می دید بهش گفتم بیا بریم حموم گفت من تام و جری نگاه می کنم شما برو اولش کمی ترسیدم ولی بعد احساس کردم حالا که پسرکم مرد شده به یه بار امتحان کردنش می ارزه دو تا نارنگی براش پوست کندم یه مقدار هم چیپس (به قول ایلیا کیلیپس) براش ریختم توی ظرف درها رو قفل کردم و گفتم ایلی جون تا میوه هات رو بخوری من می رم حموم زود می یام هر وقت خواستی تو هم بیا بعد با هزار تا ترس و لرز رفتم کمی بعد از توی حموم صداش زدم گفت: شما به کارت برس من دارم تام و جری می بینم حموم نمی یام .... وقتی هم که از اومدم گل پسرم مثل آقاها نشسته بود داشت کارتونش رو نگاه می کرد و معلوم بود توی این چند دقیقه از جاش بلند نشده بس که پسرم گله 

شیرین کاری

جدیدا ایلیا یاد گرفته که چه جوری کاری کنه که به مقصود برسه و هر وقت می بینه من با کاری مخالفم یا می گه "تو رو خدایا مامان ...." یا می گه "لفاً" "خواهش" .... پسرم کلماتی رو که با احساسات من بازی می کنه خوب یاد گرفته 

عزیز دل من دیگه سمت راست و چپش رو به خوبی تشخیص می ده،  تمام اشکال هندسی رو خوب می شناسه، شعرهایی که مامان طاهره جون براش می خونه رو خوب حفظ کرده و موقع شعر خوندن با مامان بزرگش همراهی می کنه. جدیدا صبح ها که من می خوام برم اداره من رو محکم بغل می کنه می گه "مامان جون دوستت دارم زود بیا دیر نکنی یا باش؟"  کلی سفارش می کنه و من رو با دل خون راهی اداره می کنه

اینم چند تا عکس جامانده از تولد کیمیای عزیزم که اون شب طبق معمول همه تولدهایی که می ریم به ایلیا خیلی خوش گذشت کلی رقصید و دلبری کرد

قند و عسل

ایلیا و پسر خاله

ایلیا و دختر خاله و دختر دایی

تولد کیمیا

ایشالله همتون صد سال زنده باشید عروس بشین داماد بشین دل همه رو شاد کنید

ایشالله سایه همه بزرگترها بالای سرمون باشه و خوشی ها برای همه مستدام بمونه

نظرات  (۳)

  • مرجان مامان اران و باران
  • عزیز دلمممم قربونت لفا گفتنت
    همیشه خوش باشید عزیزم
    پاسخ:
    مرسی عزیزم امیدوارم شما هم همیشه سالم و سرحال باشید
  • خاله الهام مامان امی
  • ایلیاعاشقتم ازبزرگ شدنت لذت میبرم توبهترین اتفاق توزندگی همه ماهستی دوست دارم عزیزم
    پاسخ:
    مرسی خاله جون عزیزم منم شما رو خیلی دوستتون دارم 
    ایلیا  جون عزیزم این کار های تو نشان می دهد که دیگر یک مرررررررررررررررررد واقعی شدی من همیشه هر چقدر هم که ناراحت باشم با دیدن تو وعکس هایت خوش حال می شوم قربونت برم  عزیزم
    پاسخ:
    امی جونم خدا نکنه که هیچ وقت تو ناراحت باشی ایشالله که همیشه شاد باشی عزیزم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی