تم کده

Lilypie - Personal pictureLilypie Second Birthday tickers Lilypie Kids Birthday tickersLilypie - Personal picture

این روزها 5 :: سخن شیرین

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

من «ایلیا» ملقب به «ایلی بلا» هستم.ساعت هشت و نیم صبح روز پنجشنبه سی ام تیرماه نود، بیمارستان سجاد تهران را با قدوم خودم منور کردم... مثل شیر قوی هستم،شیر دوست دارم،دستامم زیر شیر میشورم...
من هم «وانیا» ملقب به «دخمل طلا»، آبجی ایلی بلا هستم.ساعت هشت و پنجاه دقیقۀ صبح روز چهارشنبه بیست و ششم آذرماه نود و سه، برگ زرین دیگری بر بیمارستان سجاد افزودم...

کد آهنگ

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ اسفند ۹۵، ۲۳:۳۵ - Dina
    Good omg
نویسندگان
پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۵ ق.ظ

این روزها 5

من اومدم با یه عالمه حرف، یه عالمه روزهای خوبی که خیلی زود گذشت شش ماهی که مثل برق و باد گذشت ایلیای گلم چهل و هفت ماهه و وانیا جونم شش ماهه شد و من مادر دو فرزندم، دو فرشته وای که چقدر این حس رو دوست دارم خدایا مرسی.

روزهایی که خیلی بهم سخت می گذره ایلیا جونم هنوز خیلی کوچیکه واسه این که بفهمه موقعی که خواهرش خوابه یا من خسته از روزمرگی ها هستم صدا نکنه و وانیا جونم هنوز به صداهای عجیب و غریب این دنیا عادت نداره و گاهی با صداهای ناخواسته بدخلقی می کنه و این ها من رو خسته تر از قبل می کنه. روزهایی که بعد از شش ماه (مثلا استراحت) از سر کار می رم خونه ایلیا چون از صبح مهد بوده نیاز به محبت بیشتر داره و وانیا که زحمت نگهداری اش رو باز هم به مامان طاهره مهربون سپردیم نیاز به مادرانه های من داره تازه کارهای روزمره و خستگی های جسمی که گاهی احساس می کنم نمی تونم روی پاهام بایستم باعث شده کمتر بتونم به وبلاگ سر بزنم و از خوبی های این روزها بگم ولی دوست دارم خاطرات خوش بچه های گلم حتی کم یه جا ثبت بشه تا وقتی که بزرگ شدن بدونن که چقدر تو زندگی ما با ارزش بودن و هستن. این روزها من سرکار می رم، پسرکم یه مرد مستقل شده، وانیا غذا خور شده، قل می خوره، قان و قون می کنه و تلاش می کنه برای چاردست و پا رفتن اما هنوز نمی تونه و این تلاش ها خیلی زیباست. روزهای شیرینی که خیلی زود می گذره و بازهم خدا رو شکر به خاطر همه چیز

  

 

 

اواخر خرداد ماه من و ایلیا با دوستانم و پسراشون رفتیم باغ وحش ارم به ایلیا که خیلی خوش گذشت کلی شیطونی کرد و از دیدن حیوانات لذت برد.

 

  • مامان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی