ولنتاین، چهارشنبه سوری و عید
توی این چند وقت گذشته ما ولنتاین رو داشتیم من که به علت کمبود وقت کاری نتونستم بکنم اما محمد عزیزم مثل همیشه زیبا و با سلیقه برای هر سه ما هدیه ولنتاین گرفت. ایلیای عزیزم چهارمین روز عشق رو کنار من و بابای مهربونش بود و وانیا جونم اولین روز خدا رو شکر به خاطر حضور دو تا فرشته مهربون کنار ما در روز عشق
چهارشنبه سوری هم مثل هر سال همگی خونه مامان طاهره بودیم ایلی جونم اولش یکم از صدا ها ترسید ولی بعدش خوشش اومد و اونهم مثل بقیه رفت سرگرم بازی شد
حالا نوبتی هم باشه نوبت عیده بالاخره سال جدید هم اومد و ما سفره هفت سین چهار نفرمون رو انداختیم با توجه به اینکه بعد از سیزده چهارده سال امسال اولین سالی بود که قبل از عید من سر کار نبودم از سه چهار روز قبل سفره هفت رو انداختم دوست دارم ایلیا با آیین های سنتی مون خوب آشنا بشه و بهشون اهمیت بده به همین خاطر براش همه چیز رو با ذکر علت توضیح دادم تا حالا که خوب توی ذهنش مونده.
چند تا عکس هم از سیزده بدر که همراه مامان طاهره جون و بابااحمد عزیزم و خانواده خاله الهام و خاله مریم رفته بودیم پارک
- ۹۴/۰۲/۰۸