تم کده

Lilypie - Personal pictureLilypie Second Birthday tickers Lilypie Kids Birthday tickersLilypie - Personal picture

این روزها 4 :: سخن شیرین

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

وبلاگ رسمی "ایلیا" و "وانیا"

سخن شیرین

من «ایلیا» ملقب به «ایلی بلا» هستم.ساعت هشت و نیم صبح روز پنجشنبه سی ام تیرماه نود، بیمارستان سجاد تهران را با قدوم خودم منور کردم... مثل شیر قوی هستم،شیر دوست دارم،دستامم زیر شیر میشورم...
من هم «وانیا» ملقب به «دخمل طلا»، آبجی ایلی بلا هستم.ساعت هشت و پنجاه دقیقۀ صبح روز چهارشنبه بیست و ششم آذرماه نود و سه، برگ زرین دیگری بر بیمارستان سجاد افزودم...

کد آهنگ

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ اسفند ۹۵، ۲۳:۳۵ - Dina
    Good omg
نویسندگان
سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۳۷ ق.ظ

این روزها 4

دیگه اینقدر سرم شلوغ شده و سرگرم مادرانه هام شدم که فرصت پای کامپیوتر نشستن و به روز کردن وبلاگ برام کمتر پیش می یاد. بیشتر روزم رو با بچه های گلم می گذرونم و ساعت های خالی با رسیدگی به امور خانه و آشپزی تقریبا پر می شه. در تمام طول بارداری ام منتظر مرخصی زایمان بودم که بتونم ساعت های بیشتری با ایلیا بگذرونم و بچگی کردنش رو از نزدیک و بیشتر از قبل لمس کنم اما پسرکم نمی خواد با من سازگاری داشته باشه مدام لجبازی می کنه تا می بینه وانیا خوابه یکدفعه یه داد بلند می زنه بعد تا من نگاهش می کنم می گه ببخشید عیب نداره الان خودش می خوابه .....  مدام لجبازی می کنه وقتی هم که دعواش می کنم روش رو بر می گردونه می گه اصلا به حرفت گوش نمی دم و کلی کارهای دیگه که من امیدوارم با مهد کودک رفتن اوضاع کمی بهتر بشه آخه گل پسر من قراره از 16 خرداد بره مهد کودک مامانش هم از 26 خرداد بره سرکار.

وانیا جونم هم کلی واسه خودش خانوم شده. تا الان هرچقدر تلاش کردم پستونک نخورد به جاش مدام دوتا دستاش توی دهنش است، قان و قون می کنه و خیلی خوش اخلاقه. موقع شیر خوردن یه جوری نگاه می کنه که هزاران بار خدا رو شکر می کنم که اینقدر دخترم خانوم و قدرشناسه. باز هم نزدیک سر کار رفتن شد و غصه من برای جدایی شروع شد وای که چقدر  سخته این جدایی ها

چند روزی است که پای مامان طاهره پیچ خورده و به  علت پارگی تاندون ها توی گچ است به همین خاطر ما هر روز صبح از صبحانه تا شام رو خونه مامان طاهره هستیم این باعث شده ایلیا لجباز تر شه و خوشحال از اینکه هر روز می تونه با دینا بازی کنه روزهای آخر مرخصی هم داره اینجوری سپری می شه امیدوارم روزهای باقی مانده با خاطرات خوش تری سپری بشه

  • مامان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی