تولد آمیتیس عزیزم
نوزدهم آذر تولد آمیتیس عزیزم است که ما همگی شب گذشته خونه خاله الهام بودیم تا تولد زیبای امی جونم رو جشن بگیریم بیشتر از همه ایلیا از خونه خاله الهام رفتن خوشحال بود چون می دونه موقعی که اونجا باشه دنیا به کام ایلیاست و هر کاری که بخواهد انجام می ده از همه مهمتر ایلی جون من عاشق تولد و شمع فوت کردن است و هر وقت اسم تولد رو می شنوه کلی ذوق می کنه. ایشالله صد و بیست ساله شی عزیزم
یلیا از اونجایی که همیشه عاشق ژله است هر جایی که بره باید مراسم ژله خوری رو به جا بیاره براش فرقی نمی کنه مهمونی بره، مهمون داشته باشیم یا بره تولد...
لبته ایلی جون رقاص من همه جا باید ثابت کنه که رقاصه
پسرکم خوشحال از اینکه حتی اگه همه جا پر از مهمون هم باشه خونه خاله الهام براش کویته و می تونه با همه چیز بازی کنه. البته کسی هم نباید بهش چیزی بگه ها ....
ایلیا و کیارا جون
اینم یه عکس نه چندان خوب ولی مهم اینه که خاطرش می مونه
امی جونم امیدوارم جشن دانشگاه رفتنت رو ببینم ایشالله ایلی جون من توی عروسیت برقصه عزیزم.
این گلهای زیبا هم تقدیم به همه فرشته هایی که حضورشون به مامان ها انرژی مضاعف می ده و زندگی رو به کامشون شیرین می کنه
زندگیتون مستدام فرشته هاتون جاویدان