يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۰۶ ب.ظ
پارک پرواز
سی ام مرداد ماه بود که تصمیم گرفتیم ایلی بلا رو ببریم پارک از وقتی که ایلیا فهمید داریم می ریم می پرید و ذوق می کرد موقع برداشتن وسایل از ماشین سریع چرخ خودش رو برداشت و مشغول بازی شد
تا وارد پارک شدیم گفت "بییم هباپیما" گفتم باشه اول بریم سرسره بازی کنیم بعد هواپیما پسری هم ذوق کرد و دوید سمت زمین بازی و سرسره بازی کردن با بچه ها
اینم ایلیا سوار اسباب بازی های مورد علاقش
ایلیا در فضای به قول خودش بپر بپر که خیلی دوست داره
اینم گذراندن یه روز دیگه که خیلی به پسرکم خوش گذشت و به من و بابایی بیشتر خوش گذشت چون ایلی جون رو خوشحال می دیدیم