چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۱، ۰۸:۲۲ ق.ظ
سلمونی رفتن ایلیا ...
١٢ تیر 91 پسر عزیزم برای اولین بار با مامان، مامان طاهره و خاله مریم به سلمونی رفت اندازه ای که فکر می کردم اذیت نکرد اما همه مجبور شدیم کلی باهاش بازی کنیم که آقا باشه. پسرم مثل یه دسته گل شد...
ایلیا همش دوست داشت اطرافش را نگاه کنه
آخرهای کار دیگه ایلیا با پستونک آرام شد
نمای پشت سر عروسک بعد از اصلاح
یکی یک دونه مامان بعد از اصلاح
- ۹۱/۰۴/۲۱
سرور سرورا میشه/تو دل هر کی جا میشه