سیزده به در
امسال سیزده به در با خانواده مامان طاهره، عمو محمود، خاله الهام و خاله مریم رفته بودیم باغ، جای همگی خالی خیلی خوش گذشت. ایلیا هم هر کاری از دستش بر می آمد انجام داد و از هیچ شیطنتی دریغ نکرد. اینم چند تا عکس از اون روز خوب ...
پسرک من در حال بدمینتون بازی کردن
وقتی اشکان داشت دوچرخه سواری می کرد ایلیا التماس می کرد که سوار دوچرخه بشه اما من می ترسیدم بالاخره ایلیا پیروز شد اینم پسرم در حال دوچرخه سواری
ایلی جونم بعداز کلی شیطنت از خستگی بی هوش شد تا تجدید قوا کنه برای بازی در بعدازظهر
بعداز ظهر پسرکم کاهو سکنجبین هم خورد تا کامل 13 به در شود و تجدید قوا کرده باشه
بعد هم با کلی انرژی نذاشت بقیه فوتبال بازی کنن همش توپ دست ایلیا بود
چند تا عکس دیگه از بعداز ظهر روزی که ایلیا تمام توانش رو برای بازی گذاشت
خدایا شکرت که پسرکم تنش سالم است و می تواند شیطنت کنه می تونه از یه روز خیلی معمولی برای ما روز شیرینی بسازد و تمام لحظاتمون را با لبخندش و یک نگاه پر مهر زیباتر کنه. خدایا به خاطر همه چیز ممنونم