سیزده به در
سیزده به در امسال همراه با خانواده مامان طاهره، خاله الهام و خاله مریم رفتیم به ده سنگان جای همگی خالی به ایلیا که خیلی خوش گذشت تا عصر که توی باغ بودیم کلی با بچه ها بدو بدو کرد
دم رودخونه که رفتیم مثل بزرگترها سبزه گره زد و بعد هم سبزه رو انداخت توی رودخونه با اینکه هوا کمی خنک بود کمی دستی به آب زد
جای همگی خالی چای روی ذغال خیلی چسبید ایلیا هم که سیخ های جوجه کباب رو دید می پرید بالا و پایین می گفت "آخ جون جوجه کباب.." این هم یک صحنه دلچسب و خوشمزه
عصر هم که رفتیم خونه زیر کرسی از خستگی روی شونه های دایی رضاش بیهوش شد
موقع برگشت ایلیا می گفت: "مامان شرا داریم می ریم خونه؟" گفتم آخه تو امروز خیلی شیطنت کردی بریم خونه یه کم استراحت کنیم ایلیا می گه:" من که شیطونی نکردم فقط بپر بپر کردم بپر بپر که شیطونی نیست...." بله اینم از گل پسر من که هیچ کاری از نظرش شیطونی نیست
سیزده تون به در، سالتون پربار، دلتون خوش
- ۹۳/۰۱/۱۷