سفر مشهد مقدس
امسال تصمیم گرفتیم تعطیلات بعد از عید فطر (سی ام مرداد تا دوم شهریور) را همراه بابا، مامان بزرگ و عمه ایلیا به پابوس امام رضا (ع) بریم جای همگی خالی خیلی خوش گذشت. ایلیا رو همون روز اول برای عرض ارادت خدمت آقا بردیم
زیارت قبول عزیزم .....
ایلیا رو بردیم آتلیه ازش عکس گرفتیم بعدش رفتیم بازار رضا.ایلیا مثلاً سوار کالسکه بود اما همش می گفت منو بذارید پایین تا کالسکه رو راه ببرم. اینقدر از این کار لذت می برد که دلم نیومد دیگه سوار کالسکه بشه آخه پسرم دیگه مرد شده و دوست داره مثل آدم بزرگها رفتار کنه!
اول شهریور رفتیم کوه سنگی.ایلیا کلی خوشحال بود و بهش خیلی خوش گذشت.کلی بدو بدوکرد، از روی نیمکت های پارک بالا می رفت...
در آخر هم رفت روی آقا شیره یه عکس دو نفره با هم انداختند
برای اولین بار پسر عزیزم از یک اسباب بازی خوشش اومد و به زبون خودش از ما خواستبراش بخریم! ایلیا خیلی اسباب بازی اش رو دوست داشت و در موردش احساس مالکیت می کرد. اصلا حاضر نبود اون را با کسی شریک بشه
روز آخر هم بعد check out هتل رفتیم شاندیز
به ایلیا که خیلی خوش گذشت...
موقعی که ناهار را آوردند شروع کرد با شیشه های نوشابه بازی کردن بعد هم یکی از شیشه نوشابه ها را شکست و همه جا را پر از شیشه کرد ....
اینم شیرین کاری گل پسر
دارم روزهای خیلی خوبی را با ایلیا می گذرونم ایلی بلا داره یکی از شیرین ترین دوران زندگی اش را سپری می کنه و با کارهای جالبی که می کنه منو به عرش می بره خدایا ازت می خوام که شیرینی زندگی رو هر روز به کاممان شیرین تر کنی.
پروردگارا! خودت حافظ همه گلهای بهشتی باش که به زمینیان هدیه دادی و به ما قدرتی عطا کن تا بتوانیم نگهبانان خوبی برای آنان باشیم. آمین